شیرین مثل عسل
سلام دخملی مامان سلام جیگر دلم نیامد ننویسم
آتنا جون شما جیگر از صبح زود بیدار شدی دقیقا ساعت 7 برای بابا کلی
دلبری کردی بابا بهت می گفت بگو باباشما می گفتی آغون می کشیدی
صدات رو با صدای بلند زبونت رو لول می کنی تاصداهای جدید دربیاری
بعد باز خودت می خندی مامان قربونت بشه
بعد هم بابا رفت یکم خوابیدی وبعد بیدار شدی باهم بازی کردیم شیر خوردی
دستات روهم خوردی
من هم از شما چندتا عکس گرفتم
وحالا هم لالا کردی روی پای مامان جیگر من
برای دیدن عکسهای دختری
برید ادامه مطلب.......
این هم مراسم انگشت خورون و دست خورونفرشته کوچلوی من و بابا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی