این روز های من
سلام به همه خواهرها وخاله جونهای آتنا جون که خیلی لطف دارن ومن رو همیشه شرمنده خودشون می
کنند
باز هم از این همه توجه شما سپاس گذارم
آتنا همونطوری و من هم دیگه نای هیچ چیزی رو ندارم انگار قرار نیست دیگه خوب بشه
2شب راهت تا صبح خوابید وفقط واسه شیر بیدارشد اما روز تا شب بهانه می گیره و گریه می کنه
به دنبال گریه هاش سرفه و بعد هم بالا میاره
بخدا خیلی خسته شدم ودیگه کم آوردم به زور دارم خودم رو می کشم
چون غیر خودم کسی نیست از این کوچلو مواظبت کنه
خدا خودش رحم کنه به حالم
دوستهای عزیزم واسه من وآتنا دعا کنید
دعا کنید که دخترم خوب بشه مثل روزهای اولش
دلم واسه شیطونیهاش تنگ شده خیلی خسته ام خسته خسته
هر راهی وهر دکتری و هر خوارکی که گفتن دادم بهش اما انگار نه انگار
آنقدر سرفه می کنه که بند دلم کنده می شه
برای سلامتی دخترم دعا کنید محتاج دعای شما خوبانم