این روزها من ودختر عسلم
سلام عزیز دل مامان سلام مهربونم سلام قند عسل
خدارو شکر می کنم واسه وجود پر از مهر وبرکتت مامان جون
تو زیبا ترین دختر دنیایی
آتنا تو همه ی وجودم خدارو شکر که لیاقت داشتنت رو دارم مامانم
آتنا جونم جونم به جونت وصله مامان
من وبابا از وجودت در زندگیمون بارها وبارها سجده شکر بجا میاریم
وخدا رو شاکریم که دختری به فهمیدگی و با ادبی شما بهمون داده
عـــــــــــــزیــــــــــــزم مــــــــــــامــــــــــــــان وبـــــابــــــا مـــــــــــهدی عــــــــاشــــــــقتیم
خدا آنقدر مهربونه که انگار به شما گفته که باید هوای مامانت رو داشته باشی
وقتی دارم خونه رو مرتب می کنم میای بهم کمک می کنی
وپتو خودت رو می کشی رو زمین هی با زبونه بچگیت می گی اه اه اه
می گی بگیرم جمع کنم
لب تاب رو با اون دستهای کوچک مهربونت می زنی بر زیر مبل
موس رو هم میذاری زیر مبل قربونت برم دختر ماه مامان
چند روز پیش آشپز خونه رو مرتب می کردم
تو یک پلاستیک نمک داشت اون رو روی زمین می کشیدی تا بندازی تو آشغالها
عزیزمی نفسم
مهم ترین که دیگه واسه خودت خانم شدی ودیگه روی پا نمی خوابی
مثل ما خودت سر جات ذراز می کشی و 10بعد لالا کردی
عزیزم فدات بشم
وقتی داری با بابا تلفنی حرف می زنی
باصدای بلند می خندی
وقتی بابا رو بیدار می خوای بکنی
مثل پیشها خودت رو به بابا می مالی
وهی با صدای بلند می خندی
وسایل هرکی مثلا گوشی هر کی رو به خودشون میدی
فدای اون هوشت بشم مامانم
کلماتی که به زبان شیرین کودکیت می گی قند عسلم
علی =عی
بابا بزرگ =آبا
عمو =عم
عمه =عمه
جان =جان
مامان =مامان
بابا = بابا
نه = نه
بده=اه شیشه =عم