چی بگم از کجا بگم
سلام دختر شیرین زبونم
ای هستی مامان ای همه ی امیدم
الان یک هفته است که باز روم به دیفال اسهالی
ومن مامامان بی چاره دلیلی براش پیدا نمی کنم
البته نا گفته نمون هااااااااااااااااااا
چهار تاااااااااااا دندون کرسی رو داری باهم در میاری
ولی آخهههههههههههههه این از وقتی رفتیم
شمال در حال در آمدن بود که الان
یک کوچلو نه یکم بزرگتر آمده بیرون
روم به دیفال از همین اسهالت تمام باسن ات اینها ووووو زخم شده
مامان هم کارش شده عوض کن بشور پماد بزن
وجالب ترش اینکه خودم هم از حالت تهوع هی بالا میارم
همین الان هم که دارم می نویسم
فکر می کنی مشت یکی تو حلقم و می خوام بالا بیارم
چند شب پیش بردمیت پیش بندی
و از تو گلوت یک تکه خربز درآورد و یک تکه نمدونم
یکم بهتر شدی و همون طور خدمات رسانی به شما ادامه داره
تا دیشب شما رو نبردم پیش دکتر و خودم رفتم از دکتر سوال کردم
وایشون هم گفت خانم دختر تون عفونت داره تو رودههاش و واسه
همینه که سوخته قارچ گرفته
حالا از دیشب خدمات رسانی جدید رو آغاز کردم
دارو خشک کننده
کرم ان ان و کالا ندولا
وشستشو
از صبح هم بیدار شدم البته نا گفته نمون از شیطنت بازی های بابات
منم که حوصله هیچی رو ندارم
و زود به قول بابا از کوره در می رم و قهر می کنم
البته اینو بگم نمدونم چرا از بابا بدم میاد
از جام پاشدم و شدم کد بانو ی خونه
شیشه واسه شما گلی جون آمده کردم
ظرفها رو جا به جا کردم
و بعد بابا رو راه اندختم برن سر کار
و خودم خوابیدم تا ااااااااااااااااا 2:30ظهر