آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

اندر احوالت مامان ونی نی

1392/8/19 16:03
نویسنده : مامان جون
444 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستهای عزیزم سلام خاله جونها 

باور کنید خیلی دوستون دارم 

خیلی به من وجوجوهام لطف دارین 

سه شنبه گذشته دومین آمپول رو زدم 

قبلش یه سونو دادم و گفت جفت همچنان خونریزی داره 

ولی به لطف امام حسین من کاملا خوب شدم

والان مدت 4 روز که دیگه خبری از 

خون نیست شکر خدا و دوازده گل پاکش 

ممنونم که به یادم هستین تورو خدا برام دعا کنید 

من 14فروردین 93 سزارین می شم 

یعنی دقیقا 4ماه و 14 روز دیگه 

به غیر باقی مونده این ماه 

تورو خدا برام دعا کنید واسه آتنا جونم و پسرم امیر علی

آتنا جونم از دیروز تب داشت شکر خدا الان خوبه 

دیشب من وبابا تا ساعت 3 شب بیمارستان تشریف داشتیم 

الان هم رفته نشست رو میز وهی بابابابا می کنه 

و یه چیزهایی هم می گه که ازتوش فقط دعبا شو می فهمم

منظورش دعوا ست

سه شنبه سومین آمپول رومی زنم 

شنبه 25 هم سونو دارم 

التماس دعا دارم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان آنیتا
20 آبان 92 22:56
سلام عزیزم.امیدوارم همه چی خوب باشه و به خوبی بگذره
نسرین(مامان پریا)
21 آبان 92 15:38
خدا را شکر
ضحی
24 آبان 92 13:12
سلام من مرتب به شما سرمیزنم انشاا... خدا بچه هات رابرا شما وشما را برا اونا نگه داره همیشه چهار تاییتون سالم وسعادتمند باشین به حق مولامون امام حسین
مامان نیایش و نازنین
25 آبان 92 8:41
سلام عزیزم خدا رو شکر که خوبی انشاا... خدای آقا امام حسین محافظ هر دو تا شون باشه .
مامان الینا،آنیتا
29 آبان 92 21:34
وای دوستم برات از گوشیم پیام گذاشتم چه شکلکی هم فرستادم ! اصلا متوجه نشدم اشتباهی گذاشتم ،
نفیسه
30 آبان 92 0:18
خانمی خیلی ناقلایی یعنی شما حتی از منم زودتر باردار شدی نگفتی ایشاا.. سال دیگه یک خونواده 4 نفری خوشحال باشین