آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

بزرگ شدنت . شروع دلبری

1392/2/21 23:13
نویسنده : مامان جون
161 بازدید
اشتراک گذاری

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

سلام دخترم سلام عشقم سلام همه ی هستی من تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

دلبری می کردی امااااااا حالا بیشتر الهی قربونت بشم تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازی

الهی فدات بشم عسلم از وقتی پا توماهگی گذاشتی شیرین تر شدی وقتی پا توماهگی گذاشتی بیشتر وبیشتر دلبری کردی

الهی مامان فدات بشه با بابا جون آنقدر قشنگ حرف می زنی که دلم

می خواد بخورمت

پشت تلفن به بابا همش می گیاوق آقو ووو گریه هات هم یک

جوردیگه شده بینش یک چیز هایی مثل نه نه مه هستش

آمدم گه از دیروز و دیشب که روز پنچشنبه و شب جمعه بود بنویسم

دیروز که پنچشنبه بود بابا جون شرکت رو تعطیل کرد وکنار ما تو خونه

موند کلی با بابا جون خوش گذشت تو خونه اول صبحانه و ظهر هم

نهار رو زدیم بر بدن تا ساعت 4 بعد هم حاظر شدیم بریم بیرون 10000000

 

من وبابا از وقتی عقد کردیم هر شب جمعه به دیدن پدر بزرگ ومادر

بزرگ شما (بابا ومامان بابا) میریم دیشب هم اونجا بودیم

 

اولش کلی بازی کردی یه عالمههههههههههههه از خودت صدا های عجیب در

آوردی

آنقدر بابا جون احمد و مامان مرضیه با خندهات خندیدن و هی مامان مرضیه گفت جونه مامان

مامان الهیفدات بشه  تصاوير زيباسازی|www.RoozGozar.com|تصاویر زیباسازیمامان جون شما رو نگهداشتن تا من شامم رو بخورم

 

اما شما نمیدونم چیکارت بود گریه می کردی لباسهات رو کم کردم یکم بهت از قطره ایی که دکتر داده

بوددادم ساکت شدی و خوابیدی

 

 

وحالااااااااااااااااا

الهی قربونت بشم الهی غم تو دل پاک وبی گناهت سایه نندازه عسل

بیدار شدی روی پتوتت داشتی لنگ و لگد میزدی و صدا در می آوردی یه دفعه

ساکت شدی وقتی نگاهت کردم دیدم شصته دست چپ تو گذاشتی تو دهنت

داری ملچ و مولوچ می کنی

آتنا جون مارو از خنده کشتی مامان همه رو خندوندی

چند وقتی بود دست چپت رو کنار لبت می ذاشتی اما نمی دونستی چیکار

باید بکنی

الهی قربون شیرین کاریهات بشم حالا از دیشب یاد گرفتی شصته دستت رو

می خوری من هم هی جلو خوردن دستت رو می گیرم

شما هم عصبانی می شی

 

اینهم خاطرات 2 ماه و17 روزگی شما دختر طلای بلا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)