آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

جوجه خشمگین وبابا با عینک

1392/2/21 21:38
نویسنده : مامان جون
128 بازدید
اشتراک گذاری

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

سلام گلم هم نفسم سلام قلب مامان

روز یکشنبه که اون اتفاق واسه شما افتاد والحمدالله بخیر گذشت

بابا زودتر آمدن وقت واسه چشم هاشون از دکتر گرفتم

من وشما وبابا جون رفتیم فلسطین البته خیابان فلسطین

یکم نشستیم نوبتمون شد بابا رفتن تو ومن وشما هم رفتیم داخل

آقای دکتر چشم های بابا رو ماینه می کرد شما فکر می کردی باشماست

همش صداهای عجیب در می آوردی

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

ما از اتاق آمدیم بیرون خسته شده بودی بی قراری می کردی

بلخره خوابیدی وما آمدیم خونه

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com شب بعد وجوجه ما......................

دوشنبه شب 91/8/1 رفتیم عینک بابا رو بگیریم کمی منتظر شدیم و نوبت

بابا شد عینک بابا آماده بود

شما خواب بودی وقتی بیدار شدی ما تو راه برگشت بودیم وقتی بابا رو با

عینک واسه اولین بار دیده بودی با حرفهای بابا نمی خندیدی

وقتی بابا عینک شون رو برداشتن یکم خندیدی

تا لحظهای که برسیم خونه عصبانی بودی بابا ازت تو مترو عکس گرفته حتما

میذارم

وقتی رسیدیم خونه خیالت راحت شد که واقعا بابا هستش و گل از گلت

شکفت

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)