آتنا جون و واکسنننننننن
سلام عشقم مامان قربونت بشه الهییییییییییییییییییییییییییی
بمیرم برات دیروز باید واکسن چهار ماهگیت زده می شد ومن بخاطر اینکه
بهتر بهت رسیدکی کنم و هواسم بهت باشه که خدایی نکرده تب نکنی
گذاشتم امروز ببرم بزنی آخه خاله جون رفتن خونه دایی البته دایی جون
زندایی جون زحمت کشیدن وبه مناسبت چهارمین ماهگرد شما همه رو
واسه شام دعوت کردن خاله جون هم با یک تراول پنجاه هزارتومانی
و یک جعبه شیرینی چهارمین ماهگرد تو تبریک گفتن و خوشحال هستن از
اینکه شما پیش ما هستید
بابا جون هم یک بلوزوشلوار قشنگ واست گرفته عکسش رو برات میذارم
آتنا جون رو بردم واسه کنترل و زدن واکسن چهار ماهگی
وزن در چهار ماهگی 7کیلو گرم قد در چهار ماهگی 63 سانتی متر
دورسر 40 سانتی متر
بعد کنترل هم جوجه کوچلو منو واکسن زدن دختر آنقدر گریه کردی
دل منو آب کردی مامان قربونت بره
اشک منو بابا رو درآورد از بس که معظلوم اشک می ریختی و بین گریه هات
همه اش می گفتی ما- ما- الهی قربونت برم الان هم یکم تب داری
بهت تب بر دادم خدا کنه تا صبح خوب بشی
عشق مامان مامان قربون نفس کشیدنت بشه
مفسه مامان