آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

من میز بانت هستم عشقم

سلام دلبر مامان ببخشید کمی دیر شد ولی مجبور بودم چون شما اذیت می شید اگر یکم بیشتر از چند دقیقه می شینم ولی من بوست می کنم عشق مامان جون شما از دست من ناراحت نشی فسقل من دختر خوشگل مامان خیلی حرفها دارم برات بنویسم اما نمی تونم فقط اینو بگم روزها به سختی می گذره ومن وبابا مشتاق دیدار شما هستیم* انشا الله هر وقت آمدی سالم وسلامت تو بغل ما باشی * تنها خواستم از خدای مهربونیه که شما رو تو دل من گذاشت تا عشق من به زیستن رو صد برابر کنه ...
12 تير 1391

روزهای بیم وامید

سلام مهربونم امروز صبح وقت دکتر داشتم . بابا جون زحمت کشید مرخصی گرفت وباهم رفتیم دکتر مثل هر ماه اول فشار خون . بعد وزن . ودر آخر ضربان قلب عسلم خیلی اون لحظه لحظه شیرینی هستش وقتی صدای قلبت رو می شنوم انگار همه دنیا مال منه الهی قربونت برم داری رشد می کنی و واسه آمدن آماده می شی امیدوارم لیاقت داشتنت رو داشته باشم امروز قشنگم سی دو هفته ی شما تمام می شه خدایا شکر واسه همه ی دادهات کودک شما چگونه تغییر می کند؟ احتمالا اكنون وزن كودك شما حدود 1800 گرم و طول او هم حدود 43.2 سانتي متر است و بيشتر فضاي رحم شما را به خودش اختصاص داده است. ناخنهاي انگشتان پاهاي او درآمده اند و ناخنهاي انگشتان دستها...
18 خرداد 1391