آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

خدایا خودت کمکم کن

سلام دخترم وتمشک کوچلوی من از خدا می خوام خودش نگهدارتون باشه  خدایا خودت به دادم برس  دوستهای عزیزم با یه دنیا اشک و ناله ازتون می خوام واسه من وپسرم دعا کنید  متاسفانه من از شنبه گذشته تو شهر گرگان به خونریزی شدید افتادم  ولی شکر خدا پسملی سالم ولی جفت داره خونریزی می کنه  از تون می خوام برای من دعا کنید وقت نماز وقت راز ونیازتون با خدا  به یاد من هم باشید  دلم خیلی گرفتهههههههههههه الان در حال حضر استراحت مطلق هستم 
9 آبان 1392

من وباباجون وآتناجون وتمشک کوچلو

سلام دخترم سلام قربون قدوبالات بشم من  عزیزم الان ساعت 4:20 صبح روز جمعه92/7/19 ما تا چنددقیقه دیگه راه می افتیم  به سمت شمال کشور میریم دریا میریم اونجا که وقتی واسه اولین بار چشمم به دریا خورد  آرزو کردم خدا جون یه نی نی بهم بده و شما یک ماه بعد تودل مامان خونه کردی  اینکه گفتم اولین بار چون من آخرین باری که رفتم شمال 5 ساله بودم  واز اون وقت دیگه دریا نرفتم تا ماه عسلمون با همسری  الان که میرم شمال خدا به من 2تا ازاون فرشته های نانازش رو داده  من هم سجده شکر بجا میارم ازاین نعمت شیرین  میریم وبا خ...
19 مهر 1392

16 فروردین

سال نو مبارک سلاممممممممممممممممممممممم بزودی می نویسم از همه دوستان که نگرانم بودن کمال تشکر رو دارم امیدوارم سالی پر باری رو آغاز کرده باشید من وآتنا بلا هم خوبیمممممممممممم همسری هم خوبه ...
6 مهر 1392