آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

روزهای سرد زمستان من ....

  سلام دوستهای مهربونم  وسلام به تک ستاره قلبم آتنا جون جیگر مامان  دوستهای خوبم از اینکه نمیام ونمی نویسم خودم هم ناراحتم  نمیدونم چرا نمی تونم بنویسم  نمدونم چرا این روزهای نه تلخ ونه شیرین تمام نمی شه  هر روز با یک اتفاق جدید روبه رو می شم  خیلی خسته ام ونمی خوام این خستگیها تو وب دختر عسلم ثبت بشه  من وپسری در پایان هفته ی 27 هستیم  وتا چندروز دیگه هفته 28 رو آغاز می کنیم . پسری جاش امن وامانه وواسه خودش یا فوتبال بازی می کنه  ویا سکسکه می کنه  ویا در خواب بسر می بر...
16 دی 1392

بی قرارم تو قرار دلم باش

سلام دخترم سلام داروندار مامان  سلام پریای من سلام ای فرشته قشنگم  الهی قربون زبونت بشم که اینقدر شیرینه  دل من وبابا رو با دلبری هات بردی دختر ازبس که ماشاالله فهمیده هستی  به خدا اگر همه دنیا رو بگردم دختری مثل تو نیست  وقتی خانم دکتر چند بار تکرار کرد که آتنا جون رو بغل نکنی  بهش گفتم خانم دکتر شما نمدونید که من از بابت آتنا عزیزم  اصلا اذیت نیستم واز کارات براش تعریف کردم  از اینکه خودت با همون دستهای کوچیکت پتو وبلشت رو می بری میذاری  رو تخت ما تا خونه جمع باشه  وقتی از خواب بیدار می شی با ع...
30 آبان 1392

می خوای بیای ؟ نه زود....

سلام هم نفسم امروز رفتم دکتر واسه کنترل ومشکلی که داشتم همه جیز خوب بود ولی نمی دونم چرا عشق مامان اینقدر عجل داری واسه آمدن خانم دکتر گفت دار آماده واسه تولد می شی دوست دارم که بیای اما به وقتش آخه عسلم زود به جونه مامان خوشگلم زود       آخه هنوز فرشته من پا تو سی وپنج   هفته گذاشته...     جونه مامان صبر کن بزرگ بشی بعد بیا قدمت رو چشم هام میذارم دلبرم تو همه امید منی       نگاه کن ببین منو بابا جون مهدی چقدر دوستت داریم اولین امید واسه منو بابا دلمون رو نشکن و صحیح وسالم بیا تو بغلمون باشه دختر مامان   قو...
25 آبان 1392

اندر احوالت مامان ونی نی

سلام دوستهای عزیزم سلام خاله جونها  باور کنید خیلی دوستون دارم  خیلی به من وجوجوهام لطف دارین  سه شنبه گذشته دومین آمپول رو زدم  قبلش یه سونو دادم و گفت جفت همچنان خونریزی داره  ولی به لطف امام حسین من کاملا خوب شدم والان مدت 4 روز که دیگه خبری از  خون نیست شکر خدا و دوازده گل پاکش  ممنونم که به یادم هستین تورو خدا برام دعا کنید  من 14فروردین 93 سزارین می شم  یعنی دقیقا 4ماه و 14 روز دیگه  به غیر باقی مونده این ماه  تورو خدا برام دعا کنید واسه آتنا جونم و پسرم امیر...
19 آبان 1392

گلهای ناز من

  سلام دخترم وسلام پسر عزیزم  سلام نور عینهای مامان  خدارو قسم میدم به حرمت این ماه خودش نگهدار هر دو شما باشه  آتنا جونم وامیر علی عزیزم از عمق وجودم عاشق هردو شما هستم  ونفسم به نفس شما بنده  آتناعزیزم دختر صبور ومهربانم مامان دیوانه وار عاشقته  نمدونم چرا وقتی نگاهت می کنم یه حس غمی  تمام وجودم رو می گیره  دخترم آتنا جونم نفسم اینو بدون من عاشق لحظه به لحظه بودن  در کنارتم و همیشه مادرمی مامان جون  آتنا جونم وامیر علی پسر پنج ماه ی من  می خوام برای هردو شما از کودکیم بگم  از محرمی که وقتی شروع می شد تو دل مامان چه غوغایی بود  در حالی که م...
19 آبان 1392