آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

پــــــــــــــــدرم روزت مــــــــــبارکـــــــــــــ

  بابا جون نیستی ولی هرسال این موقع نبودت بیشتر از روزهای دیگه رو دلم سنگینی می کنه ای کاش بودی هم شما وهم مامان بهتون نیاز دارم  من شما رو کم دارم قلبم شکسته آخه قربون عدالت خدا بشم  بی کسی تا کجا ؟ ...
4 خرداد 1392

سیصد روز از روزگار خدا

سلام دلبر تناز مامان  سلام هلوی شیرین مامان  عزیزم حرف برای گفتن زیاد دارم اما نگفتنش بهتر از گفتن فقط از عمق وجودم ده ماهگیت رو بهت تبریک می گم  مامان جون چیزی به یک سالگیت نمونده الهی عشقم 3000 ساله بشی  عــــــــــــــــــاشـــــــــقتــــــــــــــــم                                                                                             ...
3 خرداد 1392

روز پدر

پارسال شادی عجیب وانتظاری بی پروا در وجودم موج میزد  شادم از اینکه این انتظار تمام شد و تو که روشنی قلبمی تو آغوشمی اما من با غم نداشتن پدر هر لحظه آب می شم  پارسال بابا کنارم بود و سنگین این غم کمتر بود اما بابا حالا مقابلم ایستاده وپشتم خالیه خالیه  من دیگه غیر تو کسی رو تو دنیا ندارم  می ترسم از اینکه یک روزی تو هم مرا به جرم عاشق بودنم ترک کنی این عکسها مال سال گذشته هستش     ...
3 خرداد 1392

قانونت چیست بگو من هم بدانم

  ميدوني وقتي خدا داشت بدرقت ميکرد چي گفت؟ گفت:  اين جايي که دارم ميفرستمت مردمي داره که ميشکننت نکنه غصه بخوري من باهاتم تنهات نميذارم ...تو کوله بارت عشق ميذارم تا بگذري...قلب ميذارم تا جا بدي...اشک ميذارم تا همراهيت کنه... و مرگ ميذارم تا بدوني که برميگردي پيشم ...
24 ارديبهشت 1392

دلم گرفته بود

دلم شدید گرفته بود آمدم گپ از کسی خبری نیست  فقط یکم با زینب جون حرف زدم و خوشحال شدم از اینکه یه کنجد 4 هفته ایی داره  خدا رو هزار مرتب شکررررررررررررررررررر زینب جون مبارکت باشهههههههههههه ومامان الینا جون دلم برات تنگ شده  دور برم این روزها پر غمممممممممممم نمدونم به کی بگمممممم من محتاج دعای همتون هستم بابای آتنا شرایط بدی داره  وحالش خیلیییییییییییی بده از همتون می خوام برامون دعا کنید دارم دیوانه می شم نمدونم مجازات کدوم گناه  ولی امیدوارم خدا همراه مون باشه ومارو تنها نذاره   ...
24 ارديبهشت 1392