بیماری آتنا جونم و جان دادن لحظه به لحظه من
سلام دخترم سلام آتنای من عشق و هستی من مامان بی تو می میره مامان قربونت بشه زندگی دیگه بی تو برام معنی نداره پس عشقم امیدم آتنا جونم بمون بمون برای مامان بیماریت از یک اسهال استفراغ ساده شروع شد همون روز بعد از ظهر روز شنبه با بابا بردیمت پیش دکتر لطفی اما اون برات چندتا شربت نوشت ولی لحظه به لحظه حالت بدتر می شد با دکتر لطفی تماس گرفتم گفت ببر بیمارستان ثامن من هم الان میام بردیمت با بابا بیمارستان بعد از تشکیل پرونده تورو بردن اتاق رگ گیری ومن رو بیرون کردن گریه امن نمی داد با هر جیق کشیدن ومامان گفتنت بند ...
نویسنده :
مامان جون
14:01