یه خبر خوششششششششششش
سلام دخترم وسلام تمشک کوچلوی من یه خبر دیگه که خیلی خوشحالم کرد به اندازه ایی که فهمید آتنا جون تو تودل مامانی خبر بارداری مریم جون دختر خاله جون شهناز وعروس خاله مهین همسر علی جون حالا من ودختر خواهرم که تنها یادگار بعد از خودشه با هم بارداریم و این روزهای انتظار رو باهم می گذرونیم تا.............. 8 ماه دیگه نی نی هامون به لطف خدا تو بغلمون باشه البته آتنا جون تو همه ی دنیای منی مامان عاشقته و تو شیرینی مثل عسل ولی نی نی رو هم باید یکم دوست داشته باشم باشه عزیزم مامان فدات بشه عشقم این هم عکس دخترم که الهی من فداش بشم ...
نویسنده :
مامان جون
13:01
اولین سونو گرافی تمشک
در تاریخ 22/5/92 رفتم سونو گرافی ساک حاملگی دیده شد نی نی رویت نشد سن بارداری 5 هفته وسه روز ندیدن نی نی طبیعی است 10روز دیگه کنترل روند بارداری بزودی عکس رو میذارم ...
نویسنده :
مامان جون
12:49
این روزها من ودختر عسلم
سلام عزیز دل مامان سلام مهربونم سلام قند عسل خدارو شکر می کنم واسه وجود پر از مهر وبرکتت مامان جون تو زیبا ترین دختر دنیایی آتنا تو همه ی وجودم خدارو شکر که لیاقت داشتنت رو دارم مامانم آتنا جونم جونم به جونت وصله مامان من وبابا از وجودت در زندگیمون بارها وبارها سجده شکر بجا میاریم وخدا رو شاکریم که دختری به فهمیدگی و با ادبی شما بهمون داده عـــــــــــــزیــــــــــــزم مــــــــــــامــــــــــــــان وبـــــابــــــا مـــــــــــهدی عــــــــاشــــــــقتیم خدا آنقدر مهربونه که انگار به شما گفته که باید هوای مامانت رو داشته باشی...
نویسنده :
مامان جون
9:30
تشکراز دوستان مهربونم
سلام به همه دوستهای عزیزم من شرمنده محبتهای شما هستم و نمدونم چطوری تشکر کنم از خدای مهربون می خوام هیچ وقت غم مهمون دل مهربونتون نشه (آمین) آتنا جون حالش کمی بهتر بشه حتما میام ومی گم چرا اینطوری شد وبیماریش چی بود سعیده جان معذرت می خوام کمال تشکر رو دارم از شما وزینب جون امیدوارم خداوند فرزندتون رو چراغ دلتون کنه من وآتنا با تمام وجود دوستون داریم خاله جونهای مهربون وخواهر های عزیزم ...
نویسنده :
مامان جون
13:46
مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد
محمد طاها پیدا شد وای خدایاااااااااااااااااااااااااا شکرت محمد طاها بعد از 2ماه پیش خانوادش برگشت الهی قربون کرمت بشم خدا جوننننننننننننننننننننننننننننننن محمد طاها در آغوش مادرش ...
نویسنده :
مامان جون
10:24
آتنا جون 1سال و1ماه و1روز
خاطرات دومین سفر آتنا جون
سلام عزیزم سلام دختر مهربونم ببخش اگر دیر به دیر به دفتر خاطراتت سر می زنم میدونم که مامان رو درک می کنی مدتی یک اتفاقی درونم روخ داده واین اتفاق منو رو کمی درهم کرده یک فرشته کوچلو ومهربون مثل خودت شیرینم تمام انرژی مامان رو گرفته تنها آرزو سلامتیتونه مامان جون خوب از سفر به شمال می خوام برات بنویسم یه روز قبل از اینکه بابا پیام بده و بگه کارات رو بکن می خوایم بریم سفر من رفتم دوباره ارمایش بتا دادم و عدد بتا شده بود 13 اصلا باور کردنی نبود جواب رو بردم پیش دکتر و گفت این بار هم حاملگی پوچ بوده وباید صبر کنی تا باز بشه من هم نمدونم چه حالی داشتم اما یک...
نویسنده :
مامان جون
14:23
هفته 7 تمشک کوچلو
کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما هنوز يك دم كوچك دارد (كه در واقع استخوان دنبالچه است) و در هفته هاي بعدي از بين خواهد رفت. اما اين دم، تنها قسمتي است كه با رشد كودك شما، كوچكتر مي شود. اكنون كودك شما تقريبا 1.2 سانتي متر (به اندازه يك تمشك) است، و مفصل آرنج و همچنين انگشتان دست و پا (كه اكنون ديگر قابل تشخيص هستند، هرچند هنوز هم پرده نازكي بين آنها وجود دارد) دارد. در سر او كه خيلي بزرگتر از بدن او است، هر دو نيمكره مغز در حال رشد هستند. دندانها و فضاي داخلي دهان او در حال شكل گيري است و گوشهاي او نيز به رشد خود ادامه مي دهند. پلكهاي كودك، چشمهايش را (كه اكنون كمي رنگي هستند) مي پوشانند، و نوك بيني او (كه شما يك روز نيشگونش خواهيد گر...
نویسنده :
مامان جون
14:21
دلتنگم
این روزهـــــــــا عجیب دلم بچــــگی میخـــــواهــــــد خستــــه ام...! یک قلم لطفـــا....؟! میـــــخواهم خـــــــودم را خطــــ خطــــی کنــــــم! ...
نویسنده :
مامان جون
1:38