آتنا جون مامان وباباآتنا جون مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

♪♫♪♥خاطرات کودک من♥♪♫♪

چقدر قلبت زیباست

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست ای جان من ...
4 اسفند 1391

من دلم خیلی گرفته

سلام به همه ی دوستان خوب وخاله های مهربون خاله جونهای آتنا خاله آتنا سخت محتاج دعای شماست خواهرم امروز واسه سی تی اسکن رفته وحالا میدونیم که اون شرایط خوبی نداره وتوده های گلوش بد خیم وحالا هرچه سریعتر باید عمل بشه شما رو بخدا براش دعا کنید من این خواهرم رو به اندازه مامانم دوستش دارم عاجزانه التماس دعا دارم از ظهر دارم می ترکم از غصه خدا صدام رو می شنوی به دو بچه اش رحم کن خدا ...
20 بهمن 1391

حرفهای نگفته

بزودی میام و می نویسم سلام من آمدم که 180 روزگی آتنا عشق ابدی مامان رو بنویسم 28 دی آتنا جون شش ماه شد من وبابا خوشحالیم که دخترمون زیر سایه ی پروردگار مهربونمون داره بزرگ می شه و سجده شکر می کنیم واسه نعمت بزرگی که بهمون داده و مارو لایق پدر و مادر شدن دونسته دراین ماه عزیز دعا می کنیم همه ی کوچلو ها سالم وسلامت باشن و آتنا دختر عسل ما هم سلامت باشه انشاالله ... وخدا به تمام اون مادر های دل شکست هم یه نی نی تپول مپول بده و دلشون رو شاد کن یا امام هشتم تورو به جوادت قسم دل همه رو شاد کن زینب جون . مامان طاها . اعظم جون . و همه ی اونهایی که در انتظار یک جوجو هستن آمین..... سلام ...
6 بهمن 1391

به من کمک می کنید؟

سلام سلام لطفا کمکم کنید خاله جون ها لطفا به من و آتنا جون کمک کنید آتنا جون امروز سه روز شیر منو نمی خوره نمیدونم چرا؟ البته نا گفته نمونه دهنش برفک داره وهنوز خوب نشده ومن هم بهغیر از بغض وگریه گردن هیچی به ذهنم نمی رسه امروز نا چار شدم شیرم رو با قاشق بهش دادم هرچی هم تو اینترنت می گردم چیزی پیدا نمی کنم تو رو خدا اگر چیزی میدونید منو راهنمایی کنید منتظر نظر هاتون هستم به من و آتنا خواهش می کنم کمک کنید دوستون دارم ...
21 دی 1391

همه ی هستیم تو هستی

سلام عشق سلام مادرم سلام همه کسم آتناجون از اینکه خدا تورو بهم داد خدارو شاکرم شاکرم که تورو واسه من آفرید تا دیگه تنها نباشم تا غم غربت اذیتم نکن خدایا خداوندا تورو شکر می کنم آتنای من داره روز به روز خانم تر می شه ماشاالله مامان قربونت بشه نفسم می خوام چندتا از عکسها تو بذارم اگر شما اجازه بدین واز خواب بیدار نشی آتنا جون عشقم سال گذشته تو شکمم بودی و ایییییییییییی اصلا لحظه هاش قابل وصف نیست چقدر شیرین بود شوق داشتنت وحالا لذتی عجیبی واسه منو بابا داری قربونت برم دوست داری همه اش بری بیرون تا بابا لباس می پوشه فکر می کنی تو رو می خواد ببره هی بالا وپایین میپری بابا ببرت وو...
16 دی 1391

به عشقت نفس می کشم

سلام دخترم سلام درد وبلات به جونم آتنا جون تو عشق مامانی هر چه زمان بیشتر می گذره بیشتر باور می کنم که خدا تو رو مونس تنهاییهام کرده عاشقانه دوست دارم من به خاطر تو زنده ام ای بهانه ی بودنم بازم منم مادرت با کوله بار غمش آمده وتو خاطراتت تو نشسته وبرات از این روزهایی که هر ثانیه از اون هزار سال می گذره می گه تا اگه روزی خودش فراموش کرد خاطرات یادش بیاره چقدر بی کس مامان جون الان 15 روز دستم شکسته روز سه شنبه بابابا رفتیم دکتر و گفت هنوزخوب نشده و طرز گچ گرفتنم هم باید عوض بشه و گچ فایبر گلاس بشه تا جوش بخوره اعصابم داغونه نمی تونم تو رو بردارم حمام نمی تونم ببرمت آتنا جون حالم گر...
30 آذر 1391